- گود برداشتن
- خاک برداشتن از زمین، زمین را گود کردن
معنی گود برداشتن - جستجوی لغت در جدول جو
- گود برداشتن
- خاک برداری کردن در زمینی برای ساختن چیزی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رها کردن، خلاص ساختن
ترسیدن
گرم شدن خیز برداشتن
به راه افتادن، قدم بر داشتن
سرعت گرفتن، سرعت پیدا کردن، تند شدن
طرح کردن یا کپی برداشتن از روی تصویر یا نوشته ای
براه افتادن قدم برداشتن گام برگرفتن رفتن: به بهزاد بنمای زین ولگام چو او رام گردد تو بردار گام، عمل کردن رفتار کردن: بکام دل خویش برداشت گام شده شاد دل یافته کام و نام
با خاکه زغال و غیر آن تصویر چیزی را طرح کردن طراحی کردن: شد غبار آلوده خط روی چون گلنار تو حسن گویی گرده بر میدارد از رخسار تو. (سعید اشرف)
یاد داشت برداشتن یاد داشت کردن
کسب کردن بو، گندیدن و بوی نا گرفتن: (در فصل گرما خورش شب مانده بو برمیدارد)
بو گرفتن، بوناک شدن